آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه
پيوندها
نويسندگان webdog سخت در چنگال عشق تو افتادم..... انچنان که گویی عقابی مرا در چنگالش به لانه اش می برد.......... سخت است در این زندان به فکر تو نبودن.... سخت است در زندان تو نبودن.... برای کسی که سالهاست در اسارت تو بوده کاری بسی سخت است که در بیرون این زندان زندگی کند........نمی دانم چگونه در این زندان نقش رهایی را بر سر در این سلول های باربک نقاشی کنم.......کاش می دانستی که در گوشه قلبت کسی جان می دهد......چشمان زندانی همیشه به شیشه ای است که سیمای معصوم تورا در ان طرف ان حصار مرگ افرین با چشم دل ببیند........ نازنینم من در اسارت بند تو هستم بی صبرانه در انتظار دیدن روی همچون مهتابت......... چشم انتظارم مگذار نفس های اخر است.......
نظرات شما عزیزان: جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, :: 17:31 :: نويسنده : ali
![]() ![]() |